تصویر پایگاه امام علی، محل ترور هنیه در تهران

در دل شب‌های تابستانی تهران، سکوت مهمانسرای سپاه پاسداران یکی از چهره‌های کلیدی محور مقاومت جمهوری اسلامی، هدف یک عملیات دقیق و پیچیده قرار گرفت و کشته شد.

این اتفاق نه‌تنها شکستی بی‌سابقه برای سپاه پاسداران، بلکه نقطه عطفی در تحولات امنیتی و سیاسی منطقه بود.

سپاه پاسداران؛ نمایشی از شکست و ناکامی

سپاه پاسداران که همواره با ادعاهای پرطمطراق خود در زمینه امنیت داخلی و خارجی به میدان می‌آمد، در این حادثه بزرگ‌ترین رسوایی خود را تجربه کرد.

چگونه نهادی که خود را نگهبان نظام جمهوری اسلامی معرفی می‌کند، نتوانست امنیت یکی از مهم‌ترین متحدان منطقه‌ای خود را حتی در خاک ایران تأمین کند؟

 این حادثه ضعف عمیق ساختاری و ناکارآمدی مدیریتی سپاه را آشکار کرد. سپاهی که امروز حتی در محافظت از پایگاه‌های خود نیز ناتوان است، چگونه می‌تواند از ادعای حفظ امنیت ملی و نفوذ منطقه‌ای سخن بگوید؟

ریزش نیروهای امنیتی؛ آغاز یک فروپاشی داخلی

ترور هنیه در قلب تهران، تنها یک شکست نظامی و امنیتی نبود؛ بلکه پیامدهای گسترده‌تری برای ساختارهای داخلی جمهوری اسلامی به همراه داشت.

بسیاری از نیروهای امنیتی و نظامی که به دلیل سرکوب اعتراضات مردمی و فساد سیستماتیک از حکومت فاصله گرفته‌اند، امروز شاهد رسوایی‌های پی‌درپی هستند.

ریزش نیروهای امنیتی و کاهش اعتماد به ساختارهای حکومتی نشان‌دهنده آغاز یک فروپاشی گسترده در بدنه نظام است.

زمان مناسب برای تغییر؛ فرصت تاریخی مردم ایران و اسرائیل

این حادثه، نقطه عطفی برای مردم ایران و مخالفان جمهوری اسلامی است. اسرائیل، که نشان داده توانایی ضربه زدن به هسته قدرت جمهوری اسلامی را دارد، اکنون می‌تواند با حمایت از نیروهای مخالف، شرایط را برای یک تغییر تاریخی فراهم کند.

مردم ایران که سال‌ها زیر سایه سرکوب و فساد زندگی کرده‌اند، امروز بیش از هر زمان دیگری آماده تغییر هستند. اعتراضات سراسری و موج نارضایتی‌های عمومی نشان می‌دهد که پایه‌های حکومت به لرزه افتاده است.

تحلیل آینده؛ سقوط نزدیک‌تر از همیشه

ترور هنیه، همراه با بحران‌های داخلی جمهوری اسلامی، از جمله فروپاشی اقتصادی، فساد گسترده و ناتوانی در مدیریت بحران‌های داخلی و خارجی، نشان می‌دهد که این رژیم در مسیر سقوط قرار دارد.

 تحلیلگران معتقدند که اسرائیل با تداوم سیاست‌های هدفمند و هماهنگی با مخالفان داخلی، می‌تواند نقش کلیدی در تسریع این فروپاشی ایفا کند.

رژیمی که حتی نمی‌تواند امنیت متحدان خود را تضمین کند، چگونه می‌تواند ادعای "عمق استراتژیک" در منطقه داشته باشد؟

آیا جمهوری اسلامی که امروز با ریزش نیروهای امنیتی و اعتراضات گسترده مواجه است، خواهد توانست از این بحران‌ها عبور کند؟ یا این حادثه تنها زنگ پایان حکومت آن است؟