جمهوری اسلامی چهار دهه است که با سرکوب، فریب و وقتکشی، مردم ایران را به بازی گرفته است.
مذاکره یا قیام؟ وقت آن رسیده که مردم تصمیم نهایی را بگیرند
هر زمان که تحت فشار قرار گرفته، با لبخند دیپلماتیک و وعدههای پوشالی، آتش قیامها را خاموش کرده و سپس دوباره سرکوب را شدت داده است. دیگر وقت آن رسیده که این چرخه معیوب را بشکنیم.
مذاکره، ابزار بقای دیکتاتورهاست؛ تجربههای تلخ تکرار نمیشوند
تاریخ جمهوری اسلامی پر است از مذاکرات بیثمر. از برجام تا گفتوگوهای حقوق بشری، همیشه نتیجه یکی بوده: وقتکشی برای حکومت، عقبنشینی مردم و افزایش قدرت سرکوبگر نظام. آنچه بهعنوان مذاکره عرضه میشود، فقط سپر حفاظتی برای آخوندهاست تا نفس تازه کنند، خود را بازیابی کنند و با شدت بیشتر به مردم بتازند.
دیگر روشن است که این رژیم، اصلاحپذیر نیست، عقبنشینی نمیکند و از درِ گفتوگو، صرفاً برای مشروعیتبخشی به بقای خود سوءاستفاده میکند.
قیام تنها گزینه باقیمانده؛ جمهوری اسلامی باید سقوط کند
تنها راهی که باقی مانده، قیامی همهجانبه و متحدانه است. همانطور که مردم در آبان ۹۸، دی ۹۶ و خیزش زن، مقاومت، آزادی نشان دادند، جمهوری اسلامی از قدرت مردم میترسد.
باید این قدرت سازماندهی شود، باید به یک خیزش سراسری تبدیل شود که دیگر نه عقبنشینی دارد، نه مذاکره، نه مصالحه.
هر لحظهای که برای مذاکره صرف شود، لحظهای است که رژیم برای سرکوب، زندان، شکنجه و اعدام صرف میکند.
سرنگونی، نه رویا؛ بلکه ضرورتی ملی و انسانی
سرنگونی جمهوری اسلامی، دیگر فقط یک خواست سیاسی نیست؛ تبدیل به نیاز فوری برای بقا، کرامت و آینده مردم ایران شده است.
این رژیم تنها با فقر، تبعیض، زنستیزی و خشونت تغذیه میشود. مردمی که روزانه با گرانی، سانسور، شلاق و اعدام مواجهاند، دیگر جایی برای مذاکره نمیبینند.
وقت پایان دادن به دوران فریب است. قیام یعنی بازپسگیری ایران، آزادی، زندگی. نه در قالب اصلاحات، نه با مماشات. تنها با پایان کامل این نظام ارتجاعی.