تصویر خیابانی خالی در اثر تعطیلی‌های گسترده به دلیل بحران انرژی

تعطیلی نیمی از استان‌های کشور، از جمله تهران البرز، فارس، همدان، خراسان شمالی و جنوبی، گلستان، سمنان، آذربایجان شرقی، کرمانشاه، کردستان، مازندران، قم و قزوین برای روز شنبه، ۲۲ دی‌ماه، به دلیل آنچه «مصرف بهینه انرژی» خوانده شده، اعلام شد.

این تعطیلات در حالی صورت می‌گیرد که دمای هوا در بسیاری از این استان‌ها بالاتر از صفر بوده و نیازی به این اقدامات دیده نمی‌شود.

عباس علی‌آبادی، وزیر نیرو، اخیراً اذعان کرد که کمبود گاز و برق یک واقعیت انکارناپذیر است و این بحران در سال آینده به مراتب شدیدتر خواهد شد.

علی‌آبادی پیش‌بینی کرد که کمبود برق به ۲۵ هزار مگاوات برسد و شرایط بحرانی‌تر از امروز شود.

بحران انرژی در ایران؛ جلوه‌ای آشکار از مدیریت ناکارآمد جمهوری اسلامی

این تعطیلی‌ها در شرایطی اتفاق می‌افتد که دمای هوا در بسیاری از استان‌ها نه‌تنها به سطح بحرانی نرسیده، بلکه مناسب و قابل‌تحمل است. چنین تصمیماتی نشان‌دهنده بحران‌های ریشه‌ای در ساختار مدیریتی نظام است که سال‌ها به دلیل فساد گسترده، سوءمدیریت و فقدان شایستگی‌های حرفه‌ای شکل گرفته است.

وزیر نیرو، عباس علی‌آبادی، با اظهاراتی کم‌سابقه، کمبود انرژی را «واقعیتی تلخ اما غیرقابل انکار» خوانده و پیش‌بینی کرده است که کمبود برق در تابستان ۱۴۰۴ از مرز ۲۵ هزار مگاوات عبور خواهد کرد.

وی همچنین اذعان کرد که کمبود گاز در زمستان به نقطه‌ای رسیده که حتی با تعطیلی گسترده و کاهش مصرف، نمی‌توان پاسخگوی نیازهای کشور بود. این در حالی است که حکومت به‌جای ارائه راه‌حل‌های پایدار و سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها، همچنان به تصمیمات مقطعی و مخرب نظیر تعطیلی‌های گسترده روی آورده است.

خسارات اقتصادی این تعطیلی‌ها، بالغ بر پنج هزار میلیارد تومان خسارت اقتصادی به کشور وارد می‌کند. این در حالی است که بسیاری از کسب‌وکارها و خانواده‌ها در شرایط فعلی با مشکلات مالی و تورم بی‌سابقه مواجه هستند و چنین تعطیلی‌هایی تنها بر عمق این مشکلات افزوده است.

زمستان سخت و تابستان فاجعه‌بار

در سطح اجتماعی، این بحران به‌طور مستقیم بر افزایش نارضایتی عمومی تأثیر گذاشته است. مردم که با مشکلات معیشتی، تورم افسارگسیخته، و کاهش کیفیت زندگی دست‌وپنجه نرم می‌کنند، اکنون شاهد هستند که حکومت حتی توانایی تأمین ابتدایی‌ترین نیازهای آنان، نظیر گاز و برق، را ندارد.

 این وضعیت موجب شده است که اعتماد به نظام به‌طور بی‌سابقه‌ای کاهش یابد و اعتراضات اجتماعی در بسیاری از نقاط کشور شدت گیرد.

از سوی دیگر، سیاست‌های متناقض و اظهارات ضدونقیض مقامات، بی‌اعتمادی عمومی را بیش از پیش افزایش داده است. مسئولانی که از کاهش مصرف انرژی سخن می‌گویند، با تصمیمات خود عملاً موجب افزایش مصرف و تشدید آلودگی هوا می‌شوند.

این تناقض‌ها، که محصول نبود شفافیت و انسجام در سیاست‌گذاری‌های کلان جمهوری اسلامی است، نه‌تنها موجب افزایش مشکلات شده، بلکه به اعتبار داخلی و بین‌المللی رژیم نیز آسیب جدی وارد کرده است.

بحران انرژی در ایران، به‌وضوح نشان می‌دهد که ساختار مدیریتی نظام جمهوری اسلامی به نقطه‌ای رسیده است که دیگر قادر به تأمین نیازهای ابتدایی مردم نیست.

مردم ایران، که بارها نشان داده‌اند توانایی مقابله با ناکارآمدی و فساد را دارند، به‌طور قطع در مسیر تغییرات بنیادین گام خواهند برداشت.

بحران انرژی در ایران؛ نماد ناکارآمدی ساختاری جمهوری اسلامی

جمهوری اسلامی ایران بار دیگر با تعطیلی گسترده نیمی از استان‌های کشور به دلیل بحران انرژی، عمق ناکارآمدی مدیریتی خود را آشکار کرد.

این تعطیلی‌ها که تحت عنوان «مدیریت مصرف انرژی» توجیه می‌شود، در شرایطی صورت می‌گیرد که دمای هوا در بسیاری از استان‌ها به سطح بحرانی نرسیده است.

عباس علی‌آبادی، وزیر نیرو، در اعترافی بی‌سابقه اعلام کرد که کمبود گاز و برق یک «واقعیت انکارناپذیر» است و پیش‌بینی کرد که کمبود برق در تابستان آینده به ۲۵ هزار مگاوات خواهد رسید.

این در حالی است که بسیاری از کارشناسان، علت اصلی این بحران را سوءمدیریت مزمن و فساد سیستماتیک در نظام جمهوری اسلامی می‌دانند. تصمیمات مقطعی نظیر تعطیلی ادارات و دانشگاه‌ها نه‌تنها به بهبود وضعیت کمک نکرده، بلکه خسارات اقتصادی هنگفتی را به کشور وارد کرده است.

خسارت‌های اقتصادی ناشی از تعطیلات

تعطیلی‌های گسترده در کشور باعث وارد شدن خسارت‌های هنگفت به اقتصاد شده است. روزانه پنج هزار میلیارد تومان به دلیل این تعطیلات از چرخه اقتصادی خارج می‌شود.

طبق برآوردها، هر روز تعطیلی کشور منجر به زیانی بالغ بر پنج هزار میلیارد تومان می‌شود. بحران انرژی در ایران، که نتیجه سوءمدیریت و فقدان سرمایه‌گذاری مناسب در زیرساخت‌هاست، تأثیرات عمیقی بر اقتصاد، جامعه و اعتماد عمومی گذاشته است. تعطیلی‌های پی‌درپی و ناتوانی در ارائه راه‌حل‌های پایدار، حاکی از فرسایش مشروعیت جمهوری اسلامی است.

این بحران‌ها، در کنار فشارهای بین‌المللی و اعتراضات داخلی، نشان‌دهنده آینده‌ای پرچالش برای نظامی است که روزبه‌روز در برابر مطالبات مردم ناتوان‌تر می‌شود.