در حالی که مردم ایران زیر فشار فقر، سرکوب و فساد ساختاری ناشی از حاکمیت جمهوری اسلامی دست و پا میزنند.
علی خامنهای، رهبر این رژیم، بار دیگر با اظهاراتی پوچ و بیپایه، لبنان و یمن را «نماد مقاومت» توصیف کرد.
این سخنان، بیش از آنکه نشاندهنده قدرت یا نفوذ جمهوری اسلامی باشد، تصویری از توهمات فردی است که سالهاست کشور را به ورطه نابودی کشانده است.
رژیمی که از مقاومت دم میزند، اما مردمانش را سرکوب میکند
خامنهای، که خود معمار سرکوب داخلی است، به جای پذیرش مسئولیت فاجعههای ملی و بحرانهای اقتصادی، تلاش میکند با ادعاهای پوچ درباره نفوذ منطقهای، شکستهای داخلی را پنهان کند.
او بهجای پاسخگویی به میلیونها ایرانی که در فقر و سرکوب زندگی میکنند، ثروت کشور را صرف تجهیز گروههای نیابتی در لبنان و یمن کرده است. آیا این همان "مقاومت"ی است که خامنهای به آن افتخار میکند؟
لبنان و یمن؛ قربانی سیاستهای جاهطلبانه جمهوری اسلامی
حزبالله لبنان، که بهطور کامل به تهران وابسته است، اکنون در میان مردم این کشور به نماد فساد و ناکارآمدی تبدیل شده است.
از سوی دیگر، یمن، که با حمایتهای تسلیحاتی جمهوری اسلامی به میدان جنگ و بحران انسانی تبدیل شده، نشانهای از سیاستهای مخرب و خونبار خامنهای در منطقه است.
خامنهای، رهبر شکستخورده یک رژیم پوسیده
ادعای خامنهای درباره "مقاومت" چیزی نیست جز پردهای برای پنهان کردن زوال رژیمی که نه در داخل مشروعیتی دارد و نه در خارج.
مردمی که در خیابانها علیه او و دستگاه سرکوبش شعار میدهند، پاسخ واقعی به توهمات خامنهای هستند.
آیندهای بدون خامنهای
با گسترش اعتراضات و افزایش نارضایتیها، این رژیم در آستانه فروپاشی است. تحلیلگران معتقدند که روزهای خامنهای و جمهوری اسلامی به پایان نزدیک است و ایران بدون او، میتواند به سوی دموکراسی و آزادی گام بردارد.
آنچه امروز خامنهای «مقاومت» میخواند، فردا به مقاومت مردم ایران برای آزادی تبدیل خواهد شد.